کد مطلب:313958 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185

درگاه در آئینه ی تاریخ
هیچ تاریخی از تواریخ مربوط به لكنهو نیست كه در آن ذكر این بارگاه نشده باشد.

اهل قلم و نویسندگان عموما درباره ی این بارگاه عظیم شرحی را متذكر شده اند. گفته شده كه مردی مؤمن و صالح در خواب دید كه فلان بخش از زمین را بكنید كه آنجا علم (لواء) حضرت عباس علیه السلام قرار دارد همچنین گفته شده كه یكی از اهل دل از شام (دمشق) به هندوستان آمده و پس از سیر و سیاحت در بلاد، وارد شهر لكنهو شده و میهمان میرزا فقیر بیگ گشته است و به پاس خدمات میزبان، به رسم تبرك یك علم شخصا به میرزا تقدیم نموده است: حق با كدامیك از این اقوال است، خدا می داند.

در خواب به میرزا صاحب بشارت دادند كه فلان جا را بكنید، (علم) از آنجا پیدا خواهد شد. وقتی میرزا از خواب بیدار شد وقت سحر رسیده بود ایشان پس از خواندن نماز صبح خواب خود را برای مؤمنین و مردم صالح بیان كرد، همه تعجب كردند و گفتند ما هم برای حفر زمین، همراه شما خواهیم آمد. زمین مزبور حفر شد و از آنجا یك علم به دست آمد. میرزا صاحب، علم را با كمال احترام و تعظیم به خانه ی خود آورد و در گوشه ی اطاق نصب كرد.

خبر این كرامت در شهر لكنهو و اطراف آن پخش شد، از آن پس مردم تك تك و گروه گروه به زیارت علم می آمدند حاجت می گرفتند. این واقعه در عهد نواب آصف الدوله رخ داد. عتاب شاهنشاهی نواب آصف الدوله، یك روز از خادم خود خشمگین شد و به وی گفت: (فردا بینی تو جدا خواهد شد) خادم بسیار نگران شد و برای نجات از مجازات آصف الدوله به این و آن متوسل شد ولی سودی نبخشید. در بحبوحه ی خوف و هراس، كسی به او سفارش كرد كه به خانه ی میرزا فقیر بیگ برو حاجت خود را از باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام درخواست كن، ان شاءالله مراد تو را



[ صفحه 303]



برخواهد آورد. خادم مزبور، به سفارش مخلصانه آن مرد مؤمن عمل كرد. فردای آن روز قهر نواب آصف الدوله، به مهر و لطف، آن هم مهر و لطفی روزافزون، بدل شد و خود به خود از قطع بینی آن خادم منصرف گشت! پس از مدتی، خادم وقت را مغتنم شمرد و به نواب آصف الدوله گفت: جناب عالی دستور داده بودید كه بینی من قطع شود، ولی باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام مرا از این صدمه نجات داد. نواب پرسید: چطور؟ خادم سرگذشت خود را برای نواب شرح داد.